دو سال برای تاریخ هیچ نیست و تو می دانی زمان بر ما اسیران زمان است که می گذرد، اگرنه، در پیشگاه لازمان و لامکان، دیروز و امروز و فردا به یکباره حاضرند و این عرصه ی زمان را هم، او برای تکامل من و تو گسترده است.
اکنون این نخلستان ها خالی است، اما اگر درست دقت کنی، در این سکوتی که سنگین بر روح نخلستان نشسته است، صدای ملکوتی و پر از خلوص آن مرد خدا را می شنوی که عشاق حرم را به سوی کربلا فرا می خواند و حتی از این بیش تر، صدای خنده و گریه ی طلیعه داران نور را هم که دو سال و چند ماه دیگر در اینجا گِرد خواهند آمد خواهی شنید.
گوش کن… می شنوی؟
کربلا و آن سوی تر، قدس، در انتظار طلیعه داران هستند؛ هم آنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود. آیا تو نیز به خیل آنان پیوسته ای؟ هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کره ی خاکی می گذرد و همه ی آنان تا به امروز مرده اند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرن ها خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مرده اند و تو ای عزیز، می دانی تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند. یاد شهدایمان به خیر! شهید عزیز سید صادق دشتی در عملیات بدر به لقای خدا رسید و خلیل پرویزی در همین والفجر هشت. بچه های جنگ، فداکارترین و صمیمی ترین و پرتلاش ترین بچه های جهاد فارس. و البته جای آنان هرگز خالی نمی ماند و این از اسرار شهادت است.