صنم داستان پیوستن و جدایی چند جوان به گروهک مجاهدین (منافقین) است که در پی اتفاقاتی که رخ می دهد یکی از آنها به سرنوشت نامعلومی دچار شده و بقیه گروه به پادگان اشرف در خارج از مرزهای ایران می پیوندند. در نهایت شخصیت اصلی داستان “صنم” پس از اتفاقاتی که برای او رخ می دهد توسط “ناصر” شخصیت دوم و موازی داستان از پادگان فرار کرده و به آلمان پناهنده می شود و ادامه روند زندگی اش سمت و سویی دیگر پیدا می کند.
ایده این داستان برگرفته از زندگی خانواده هایی است که در جریان انقلاب درگیر این گروهک بوده اند. رمان صنم داستان خانواده ای را روایت می کند که پدر خانواده به شدت انقلابی بوده؛ اما پسرش در جریانی کاملا مخالف و عضو گروهک مجاهدین (منافقین) می باشد.
رمان “صنم” با الهام از تاریخ و انقلاب اسلامی، اندیشه و عملکرد گروهگ مجاهدین ممزوج با دست مایه های داستانی، تخیل و قصه پردازی راوی برشی از حقیقت تلخی است که مردم ایران با آن درگیر بوده و همچنان نیز هستند.
بخشی از کتاب
نه اینکه بخواهند تو را هم در جایی مثل اشرف نگه دارند نه زمان این مدل سیاست ها گذشته است. حالا دیگر آنها دنبال مهره هایی هستند تا به کمکشان بتوانند فشنگهایشان را کف خیابان و بازار شلیک کنند. به وقتش جامعه را طوفانی و مواج کنند تا هر که میخواهد بتواند از موج هایش سواری بگیرد.