برخی معتقدند نویسندگان اجتماعینویس در لاک خود فرورفته و از جامعه فاصله گرفته اند و داستانهایشان بیشتر رنگ و بوی فضای پیرامونیشان را دارد. این در حالی است که دهه اخیر، دهه فرصتها برای نسل جدید نویسندگان بوده است. نسلی که این مجال را یافتهاند تا با تعدد ناشران و سهولت در چاپ کتاب، داستانهای خود را به دست مخاطبان برسانند، اما حاصل این فرصت عمدتاً داستانهایی بوده که خیلی زود فراموش شدهاند و حتی تلنگری به بازار نشر نزدهاند.
در چنین فضایی انتشار آثاری مانند مجموعه «حس خیابان» که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است، جای تحسین دارد.
این اثر شامل چند بخش خاطره و داستان است که با تمرکز بر موضوع اعتیاد منتشر شده، که در آن از تجربیات کسانی سخن رفته که عمرشان را در خیابانها سپری کردهاند. افرادی که آرزوها و زندگیشان در شعله اعتیاد دود شده است.
نوشتن از اعتیاد به عنوان یکی از آسیبهای پرسابقه در کشور، هم سخت است و هم آسان. سخت از این جهت که ممکن است به سمت شعارزدگی و کلیشهنویسی پیش رود و آسان از این منظر که پدیدهای شناخته شده است. کتاب «حس خیابان» به نظر میرسد که توانسته از این فرصت بهترین استفاده را ببرد. پای حرف کارتنخوابهایی رفته که پیدا کردن تهسیگارهای مانده در خیابان آرزویشان شده و قاپیدن پول مردهها، تمام هم و غم شان.